ادامه مطلب
۱۳۸۹ اسفند ۸, یکشنبه
۱۳۸۹ اسفند ۵, پنجشنبه
۱۳۸۹ اسفند ۴, چهارشنبه
۱۳۸۹ اسفند ۳, سهشنبه
آخرین اخبار جامعه بهائی ایران
- ضرورت توان مند سازی در ریشه کن کردن فقر ۲۸ بهمن ۱۳۸۹ (۱۷ فوریه ۲۰۱۱)
- سازمان ملل – در اقدامات مربوط به مسئلۀ فقر، باید به تقویت توان مندی های اخلاقی و معنوی افراد و جوامع توجه کرد. این یکی از پیام هایی بود که توسط جامعۀ جهانی بهائی و دیگر سازمان های غیردولتی در کمیسیون امسالِ ملل متحد برای توسعۀ اجتماعی مطرح شد. می اکیل، از نمایندگان جامعۀ جهانی بهائی، طی بیانیه ای شفاهی خطاب به کمیسیون در دوشنبه ۲۵ بهمن (۱۴ فوریه) گفت: «تلاش های مربوط به ریشه کنی فقر را باید ...
- نگرانى شديد در مورد امنیت مدیران بهائی زندانی در ایران ۲۶ بهمن ۱۳۸۹ (۱۵ فوریه ۲۰۱۱)
- نیویورک، ۱۵ فوریه ۲۰۱۱ (۲۶ بهمن ۱۳۸۹) (سرویس خبری جامعۀ بهائی) – هفت مدير زندانی بهائی به بندهای خطرناکتر زندان محل نگهداریشان منتقل شدهاند. در مورد دو زندانی زن، شرايط جا به جا کردن آنها اين نگرانی را به وجود آورده که شايد اين تغيير به اين منظور بوده که فضائی ناامن و تهديد کننده برای سلامت آنها ايجاد شود. جامعۀ جهانی بهائی اطلاع یافته که تا کنون یکی از اين خانم ها، فریبا کمال آبادی، ا...
- ارومیه: دستگیری آقایان فرهود اقدسی و چنگیز درگاهی ۲۶ بهمن ۱۳۸۹ (۱۵ فوریه ۲۰۱۱)
- آخرین خبرها از ایران: در ۱۰ بهمن ۱۳۸۹ (۳۰ ژانویه ۲۰۱۱)، آقایان فرهود اقدسی و چنگیز درگاهی هر دو اهل ارومیه احضار و دستگیر شدند....
- قائم شهر: دستگیری شاهین سنائی ۲۶ بهمن ۱۳۸۹ (۱۵ فوریه ۲۰۱۱)
- آخرین خبرها از ایران: در ۱۶ بهمن ۱۳۸۹ (۵ فوریه ۲۰۱۱)، آقای شاهین سنائی اهل قائم شهر دستگیر شد...
- بجنورد: جریمۀ نقدی آقای هوشمند سنائی ۲۶ بهمن ۱۳۸۹ (۱۵ فوریه ۲۰۱۱)
- آخرین خبرها از ایران: آقای هوشمند سنائی اهل بجنورد اخیراً توسط دادگاهی در بجنورد به پرداخت ۳۰۰۰۰۰ تومان جریمۀ نقدی (حدود ۳۰۰ دلار آمریکا) محکوم شده است....
- مشهد: دستگیری آقای مجید مجیدی ۲۶ بهمن ۱۳۸۹ (۱۵ فوریه ۲۰۱۱)
- آخرین خبرها از ایران: آقای مجید مجیدی اهل مشهد اخیراً دستگیر شده است....
- اصفهان: زندانی شدن آقایان احسان الله اشتیاق و سروش پزشکی، افزایش حکم تعلیقی آقای عنایت الله نعیمی ۲۶ بهمن ۱۳۸۹ (۱۵ فوریه ۲۰۱۱)
- آخرین خبرها از ایران: در ۹ بهمن ۱۳۸۹ (۲۹ ژانویه ۲۰۱۱)، آقایان احسان الله اشتیاق و سروش پزشکی، هر دو اهل اصفهان، زندانی شدند تا دوران یک سالۀ محکومیت خود را آغاز کنند. تعلیق ۵ سالۀ حکم یک سال زندان یکی دیگر از بهائیان اصفهان، آقای عنایت الله نعیمی، به ۷ سال تعلیق افزایش یافته است. این سه نفر در ۱۶ بهمن ۱۳۸۴ (۵ فوریه ۲۰۰۶) دستگیر و در ۱۴ اردیبهشت ۱۳۸۵ (۴ مه ۲۰۰۶) با قرار وثیقه آزاد شده بودند. داد...
- قائم شهر: آزادی خانم فیروزه یگان (اسدی) ۲۶ بهمن ۱۳۸۹ (۱۵ فوریه ۲۰۱۱)
- آخرین خبرها از ایران: در ۱۴ بهمن ۱۳۸۹ (۳ فوریه ۲۰۱۱)، خانم فیروزه یگان (اسدی) اهل قائم شهر، پس از گذراندن محکومیت ۶ ماهۀ زندان خود آزاد شد. خانم یگان در ۲۹ دی ۱۳۸۷ (۱۸ ژانویه ۲۰۰۹) دستگیر، در ۱۵ بهمن ۱۳۸۷ (۳ فوریه۲۰۰۹) آزاد و دوباره در ۱۷ شهریور ۱۳۸۹ (۸ سپتامبر ۲۰۱۰) برای شروع دوران محکومیت خود زندانی شده بود....
- قائم شهر: بازرسی محل سکونت آقای چنگیز درخشانیان و ضبط وسایل ۲۶ بهمن ۱۳۸۹ (۱۵ فوریه ۲۰۱۱)
- آخرین خبرها از ایران: اخیراً محل سکونت آقای چنگیز درخشانیان اهل قائم شهر بازرسی و برخی اشیای گران قیمت ضبط شد. در ۳۰ آذر ۱۳۸۹ (۲۱ دسامبر ۲۰۱۰) نیز محل سکونت او به دست مأموران وزارت اطلاعات بازرسی و کتب بهائی اش ضبط و خود او به دفتر محلی وزارت اطلاعات احضار شده بود....
- سمنان: احضار و بازجویی آقای عادل فنائیان ۲۶ بهمن ۱۳۸۹ (۱۵ فوریه ۲۰۱۱)
- آخرین خبرها از ایران: اخیراً، آقای عادل فنائیان اهل سمنان، که در ۲۳ آبان ۱۳۸۹ (۱۴ نوامبر ۲۰۱۰) دستگیر و در ۷ آذر ۱۳۸۹ (۲۸ نوامبر ۲۰۱۰) با قرار وثیقه آزاد شده بود، به دفتر دادگستری احضار، بازجویی و پس از آن مرخص شد...
- تهران: صدور حکم برای آقای نیما حقّار ۲۶ بهمن ۱۳۸۹ (۱۵ فوریه ۲۰۱۱)
- آخرین خبرها از ایران: دادگاه آقای نیما حقّار اهل تهران اخیراً برگزار شد و او را به پنج سال زندان محکوم كرد. آقای حقّار در ۱۳ بهمن ۱۳۸۷ (۱ فوریه ۲۰۰۹) دستگیر و در زندان اوین زندانی و سپس در ۲۱ اسفند ۱۳۸۷ (۱۱ مارچ ۲۰۰۹) با قرار وثیقه آزاد شده بود. محل سکونت او یکی از دوازده خانه ای بود که در ۲۵ دی ۱۳۸۷ (۱۴ ژانویه ۲۰۰۹) در تهران بازرسی شد....
- اصفهان: صدور حکم و جریمۀ نقدی برای آقای نوید خانجانی ۱۷ بهمن ۱۳۸۹ (۰۶ فوریه ۲۰۱۱)
- آخرین خبرها از ایران: دادگاه آقای نوید خانجانی اهل اصفهان اخیراً برگزار شد و در ۱۰ بهمن ۱۳۸۹ (۳۰ ژانویه ۲۰۱۱) وکلای او رأی دادگاه را مبنی بر محکومیت آقای خانجانی به ۱۲ سال زندان – پنج سال برای «شرکت در فعالیت های حقوق بشری،» پنج سال برای «تشکیل گروه غیر قانونی برای محرومین از تحصیل» (در حمایت از دانشجویان محروم از تحصیلات عالی) و دو سال برای «تشویش اذهان عمومی» - دریافت کردند. او همچنین باید جر...
۱۳۸۹ بهمن ۲۵, دوشنبه
نامه خانم طائفی در مورد وضعیت نامطلوب مادرشان در زندان رجائی شهر
آنچه در ادامه می خوانید نامه خانم الحان طائفی، دختر خانم فریبا کمال آبادی یکی از هفت مدیر پیشین جامعه بهائی ایران که اکنون در زندان رجائی شهر در حال گذراندن محکومیتشان هستند، به همه دوستانشان است. اصل نامه به انگلیسی است و دوست خوبم آقای نادر ارزانی آن را به فارسی ترجمه کرده است. منبع این نامه فیس بوک خانم طائفی است.
دوستان عزیز و محبوب
مادر من – خانم فریبا کمال آبادی- و خانم مهوش ثابت اخیرا به یکی از مخوف ترین قسمت های زندان ، که محل نگهداری خطرناک ترین زندانیان است منتقل شده اند. لحظاتی پیش در طی یک تماس تلفنی بسیار کوتاه – کمتر از یک دقیقه- که با مادرم داشتم، او به من گفت که در طی روزهای آتی سعی خواهد کرد، که هر روز حداقل با یکی از اعضای خانواده تماس بگیرد و چنانچه روزی تماسی از او نداشته باشیم باید بدانیم که اتفاقی برایش افتاده است
من گمان می کنم که این بخشی از تلاش قاضی پرونده مادرم و مهوش خانم، جهت خلاصی از آنان بدون اجرای حکم اعدام است. بنابراین قاضی می خواهد که توسط زندانیان نیت شوم خود را عملی سازد.
لطفا آنها را در ادعیه روزانه خود یاد کنید و از هر طریقی که می توانید به این موضوع کمک کنید. به شخصه از هرگونه تلاش شما سپاسگزار و قدردان هستم از هر خبر جدیدی که به دستم برسد شما را آگاه خواهم کردبا درودی صمیمانه
الحان طائفی
پی نوشت: لطفا هر کسی را که می توانید از این قضیه با خبر کنید.
توضیح: برای اطلاعات بیشتر در مورد وضعیت وخیم زنان زندانی در زندان رجائی شهر مقاله: رنج مضاعف زندانیان سیاسی زن در رجایی شهر را بخوانید.
اصل نامه به انگلیسی:
Dearly loved Friends
My mom and Mahvash khanoom have recently been transferred to the most perilous ward of the prison where the most dangerous murderers are being kept. I just talked to my mom for less than a minute and she told me that she will try to call at least one of the family members each day; and from now on, every single day that none of the family members heard of her, we should know that ANYTHING could have happened to her!! I assume this is their judge's effort to get rid of them without having to execute them! Therefore, he is letting other prisoners fulfill his devil wish
Please please keep them in your prayers and act on their case in any possible way. I do appreciate your efforts
I will update you with any further news
Warm regards
Alhan
P.S. Please let anyone know about this news
۱۳۸۹ بهمن ۲۱, پنجشنبه
۱۳۸۹ بهمن ۱۹, سهشنبه
ترک تعصب
ترک تعصب | ||
بخش: بخش های دیگر مدت: 00:01:33 تاریخ: جمعه, 08 بهمن 1389 2011-01-28 یکی از تعالیم دیانت بهائی ترک تعصب است. برای دوستان خود بفرستید |
قوانین و اخلاقیات
قوانین و اخلاقیات | ||
بخش: گفتگوها مدت: 00:28:28 تاریخ: جمعه, 08 بهمن 1389 2011-01-28 آیا اجرای مجازات ها امری اخلاقی است؟ آیا در تدوین قوانین باید به اخلاق توجه شود؟ در کل ارتباط اخلاق با قانون چیست؟ میهمانان شاهرخ کوهستانی در این قسمت از مجموعه ی "بازتاب " فرزانه ثابتان و لیلا میلانی می باشند. برای دوستان خود بفرستید |
پربستگان عشق
پربستگان عشق | ||
بخش: موسیقی مدت: 00:04:28 تاریخ: جمعه, 08 بهمن 1389 2011-01-28 همۀ مردان و زنان ایران غنچه ها و گل این بستانند رنگشان مختلف است، عطرشان مختلف است همگی زیبایند. برای دوستان خود بفرستید |
اخبار و بشارات عالم بهائی فوریه 2011 سال دوم شماره 4
اخبار و بشارات عالم بهائی فوریه 2011 سال دوم شماره 4 را می توانید از لینک زیر دانلود نمائید.
فایل ضمیمه | سایز |
---|---|
Feast Newsletter Year.2-No.4.pdf | 877.19 KB |
۱۳۸۹ بهمن ۱۸, دوشنبه
۱۳۸۹ بهمن ۱۷, یکشنبه
کی معاند است ؟
http://mashreghnews.ir/NSite/FullStory/News/?Id=26705
معاشرت و معامله با فرقه ضاله بهائیت را واجب دانستند،
آیا می توان علما را از حضرت رسول بالاتر دانست ؟ آیا حضرت رسول با تمام افراد انسان برخوردی انسانی نداشتند حتی آنانی که بت پرست بودند ؟
آیا در زمان ائمه اطهار حدیثی یا روایتی مستند وجود دارد که ایشان افرادی را از معاشرت و معامله با سایر انسانها به هر علتی حتی بت پرستی منع نماید ؟
اما آیا مسیحیان و یهودیان اگر مسلمین را که به انحراف و دین سازی متهم می نمایند بیایند و بگویند با مسلمین به علت مسلمان بودن معاشرت و معامله نکنید برخورد مسلمین چگونه خواهد بود ؟
همچنین دادگاهها در موارد متعددی حکم به مصادره اموال افراد بهائی صرفا به خاطر بهائی بودن آنها و اینکه این فرقه ماهیتا جاسوس آمریکا و اسرائیل است، داده اند.
دادگاهی که اموال افراد بهائی را صرفا به خاطر بهائی بودن مصادره کرده اند چرا که تصور قاضی بر این است که این افراد ماهیتا جاسوس آمریکا و اسرائیل هستند ؟ آیا این قاضی که از این طرز فکر حکم صادر می نماید ضاله و گمراه است یا افراد بهائی ؟
فعالیتهای سوء بهائیان علیه نظام
کدام دادگاه در طول 32 سال گذشته توانسته یک فرد بهائی را علیه نظام مستند محاکمه نماید ؟ آیا این جرات را دادگاهی دارد که یک دادگاه علنی تشکیل دهد و یاران ایران در آن دادگاه بتوانند از خود دفاع نمایند ؟ آیا این ترس دادگاه خود دلیل بی گناهی بهائیان نیست ؟ اگر سند و مدرکی بر علیه این یاران هست چرا از انتشار آن هراس دارید ؟
آیا می توان همه افراد یک فرقه و گروهی که اعتقادی خاص هر چند باطل دارند و تبعه جمهوری اسلامی ایران هستند، به اعتبار اینکه مورد حمایت دولتهای معاند می باشند و برخی از آنها هم جاسوسی می کنند، از حقوق شهروندی از جمله رفتن به مدرسه و ورود به دانشگاهها و مراکز آموزش عالی محروم کرد؟".آیا می تواند بگوید چون جمعی از اتباعش عقیده باطلی دارند و جاسوسی بیگانه می کنند، خود را ملزم به اجرای این معاهده در مورد آنها و فرزندانشان نمی داند؟".
نویسنده در نهایت زیرکی در حال القا نظر به خواننده است که بهائیان اعتقادی باطل دارند و دلیلی ارائه نمی دهد .
خوب اگر من هم بگویم شما باطل ؛ دلیل هم دارم که درج مطالب اهانت و توهین آمیز به یک جامعه ایرانی است ؟
فرقه ضاله و معاند با نظام اسلامی
کدام ضاله و کدام معاند ؟ کی یک بهائی عناد ورزید و به مملکت و کشور خود خیانت نمود ؟ آیا این نویسنده به کشورش و مردمش عناد دارد که قصد تفرقه و ایجاد دشمنی دارد ؟ یا بهائیان که در سراسر حیات خود به عشق وطن شهره آفاق هستند ؟
در فرانسه که اصلاحطلبان از آن به عنوان مهد دموکراسی یاد می کنند و اتفاقا مقر یونسکو نیز در آن کشور قرار دارد و برخی کشورهای اروپایی دیگر، بسیاری از بانوان مسلمان تنها به دلیل برخورداری از حجاب از تحصیل در مدارس و دانشگاهها منع می شوند و آنها را با عناوین توهین آمیزی چون عنصر نامطلوب و مخرب و تروریست معرفی می کنند و کسی هم مدعی حقوق شهروندی نیست و ظاهرا دولتهای غربی عضو سازمان ملل و مدعی حقوق بشر، تعهدی در برابر اجرای ماده 4 کنوانسیون مبارزه با تبعیض در آموزش ندارند!
متاسفانه نویسنده می داند نتیجه اقدامات ضد ملی و ضد دینی خودش چیست ؛ می داند که این نوشته جات باعث می شود مردم دنیا این مطالب را سندی بر مخرب بودن و خشونت گرائی مسلمین بدانند ؛ در حالی که چنین نیست زیرا این نویسنده مسلمان یا نیست یا از اسلام اطلاعی ندارد .
اسلام دین محبت و رافت و محبت است که متاسفانه در رسانه هائی که به نام اسلام تاسیس شده کمتر شاهد آن هستیم
************
اصل مقاله :
بازخوانی حمایت های ویژه دولت اصلاحات از یک فرقه ضاله/ وقتی خاتمی به فکر چاره برای بهائیان می افتد
در حالی که امام راحل اجتناب از هر گونه معاشرت و معامله با فرقه ضاله بهائیت را واجب دانستند، بر اساس اسناد و مکاتبات موجود دولت خاتمی تلاش داشت دستگاههای اجرایی را ملزم به رعایت حقوق شهروندی پیروان این فرقه کند! به گزارش خبرنگار سیاسی مشرق، در پی مکاتبه تعدادی از بهائی ها با رئیس جمهور سابق، محمدعلی ابطحی در نامه ای به محمد خاتمی در تاریخ دهم دی ماه 1380 به شماره 7662/80 - م نوشت: "طبق گزارش رسمی 9/10/80 کمیسیون اصول 88 و 90 قانون اساسی مجلس به اینجانب، برخی کارمندان شاغل در سطح مؤسسات دولتی به استناد ارتباط و اعتقاد به مسلک بهائیت، از حقوق شهروندی محروم شده اند".
در حالی که امام راحل اجتناب از هر گونه معاشرت و معامله با فرقه ضاله بهائیت را واجب دانستند، بر اساس اسناد و مکاتبات موجود دولت خاتمی تلاش داشت دستگاههای اجرایی را ملزم به رعایت حقوق شهروندی پیروان این فرقه کند! به گزارش خبرنگار سیاسی مشرق، در پی مکاتبه تعدادی از بهائی ها با رئیس جمهور سابق، محمدعلی ابطحی در نامه ای به محمد خاتمی در تاریخ دهم دی ماه 1380 به شماره 7662/80 - م نوشت: "طبق گزارش رسمی 9/10/80 کمیسیون اصول 88 و 90 قانون اساسی مجلس به اینجانب، برخی کارمندان شاغل در سطح مؤسسات دولتی به استناد ارتباط و اعتقاد به مسلک بهائیت، از حقوق شهروندی محروم شده اند".
وی در ادامه با استناد به بخشنامه ای که مربوط به بهمن 1367بود، تصریح کرد: "بر اساس بخشنامه نخست وزیر سابق که به وزارتخانهها، سازمان ها، مؤسسات دولتی و نهادهای انقلابی و استانداری های سراسر کشور ابلاغ شده، هیچ یک از مسئولان و کارگزاران جمهوری اسلامی مجاز نیستند افرادی که جاسوسی یا محرومیتشان از حقوق اجتماعی و قانونی به تشخیص مراجع ذیصلاح اثبات و مورد حکم قرار نگرفته را از حقوق اجتماعی و قانونی محروم نمایند".
این استناد در حالی صورت گرفته که اولا در زمان صدور بخشنامه مذکور، قانونی مبنی بر منع فعالیت و تحصیل بهائیان وضع نشده بود اما بر اساس اعلام حسین مهرپور مشاور خاتمی و رئیس هیئت پیگیری و نظارت بر اجرای قانون اساسی در دولت گذشته، شورایعالی انقلاب فرهنگی در سال 69 تصویب کرد که بهائیان به صرف احراز بهائی بودن حق ورود به دانشگاهها را ندارند و اگر در حین تحصیل نیز بهائی بودن کسی محرز شد، از ادامه تحصیل محروم می شود.
همچنین هیئت وزیران در سال 73 در آئین نامه اجرایی ماده 10 قانون سازمان دامپزشکی مصوب کرده که شرط صدور پروانه دامپزشکی، تدین به یکی از ادیان رسمی کشور است و دامپزشکان بهائی متقاضی صدور پروانه، برای امکان اشتغال به کار به لحاظ بهائی بودن از گرفتن پروانه محروم هستند.
در سال های 74، 75 و 76 نیز مجلس شورای اسلامی طبق قانون گزینش معلمان و قانون تسری قانون گزینش ملعمان به کارکنان سایر وزارتخانهها و آئین نامه اجرایی آن هر گونه استخدام در هر یک از دستگاههای دولتی و شبه دولتی را حتی به صورت قراردادی وروزمزد منوط به متدین بودن به یکی از ادیان رسمی کشور دانسته است.
همچنین دادگاهها در موارد متعددی حکم به مصادره اموال افراد بهائی صرفا به خاطر بهائی بودن آنها و اینکه این فرقه ماهیتا جاسوس آمریکا و اسرائیل است، داده اند.
نکته دیگر آنکه بخشنامه سال 67 اساسا مربوط به پیروان فرق ضاله و ادیان غیر رسمی نبوده و به صراحت نشان می دهد موضوع آن تاکید بر حقوق شهروندی کسانی بود که جاسوسی یا محرومیتشان از حقوق اجتماعی و قانونی به تشخیص مراجع ذیصلاح اثبات و مورد حکم قرار نگرفته است!
در بخشنامه مذکور تصریح شده بود که "در دستگاههای اجرایی انسجام لازم برای [نحوه مواجهه با] فرقه ضاله بهائیت وجود ندارد و کلیه دستگاههای دولتی و نهادهای انقلابی باید سیاست رسمی اعلام شده را اعمال کنند" و "طبق اصل 13 قانون اساسی ایرانیان زرتشتی و کلیمی و مسیحی تنها اقلیتهای دینی هستند که در حدود قانون در انجام مراسم دینی خود آزادند و در احوال شخصی و تعلیمات دینی بر اساس آئین خود عمل می کنند".
در عین حال معاون حقوقی رئیس جمهور سابق با وجود نظر امام و مستندات روشن در خصوص وضعیت بهائیان در نامه خود به خاتمی با عنایت به اصل 23 قانون اساسی نظر وی را به عنوان مسئول اجرای قانون اساسی در الزام [دستگاهها] به رعایت حقوق شهروندی نیروی انسانی فرقه بهائیت، راهگشا دانسته بود.
خاتمی نیز متعاقب این درخواست مشاور غیر رسمی خود و با استناد به نامههای متعدد بهائیان به او، در حکمی به حسن روحانی (دبیر وقت شورایعالی امنیت ملی)، کمال خرازی ( وزیر امور خارجه) و مهرپور ماموریت داد به دلیل "ناروا بودن مشکل به حساب آمدن آنچه در سال 67 حل شده به حساب آمده است"، در این زمینه چاره جویی کنند.
رئیس هیئت پیگیری و نظارت بر اجرای قانون اساسی در تاریخ 29 دی 80 در پاسخ به دستور خاتمی برای بررسی حقوق بهائیان در نامه ای به شماره 3419 - 80 نوشت: "مسأله حقوق شهروندی وابستگان فرقههای مذهبی غیر رسمی مخصوصا فرقه بهائیت که در اسناد حقوق بشری نهادهای ذیربط سازمان ملل نیز از سال 59 به این طرف همواره انعکاس یافته، از مسائل قابل توجه است...".
حسین مهرپور ادامه می دهد: "بخشنامه سال 1367 نخست وزیری موضوع را حل ننموده و نتوانسته جلوی محرومیت فرقههای غیر رسمی از حقوق شهروندی بگیرد، زیرا هم قوه مقننه و هم هیئت دولت و هم شورایعالی انقلاب فرهنگی مقرراتی بر خلاف مفاد بخشنامه مزبور تصویب نمودند و هم دادگاههای دادگستری تصمیماتی مغایر با آنچه در آن بخشنامه آمده، اتخاذ نمودند".
وی با اشاره به قوانین و مصوبات مربوط به فعالیت و تحصیل بهائیان از سال 69 تا 76 تصریح کرد که "در موارد زیادی اداره اماکن یا انجمن های شهر و امور صنفی از تائید صلاحیت یا دادن پروانه شغل آزاد به فردی صرفا به خاطر بهائی بودن خودداری کرده اند که اگر بتوان بخشنامه [سال 1367] نخست وزیری را بر این تصمیمات حاکم نمود و با نظر جنابعالی و تنفیذ مجدد آن، آنها را ملزم به تبعیت از مفاد آن کرد [نیز]، طبعا بخشنامه مزبور نمی تواند جلوی مصوبات مجلس، هیئت دولت و شورایعالی انقلاب فرهنگی را بگیرد.
با این وجود مشاور خاتمی به منظور اجرای فرمان وی برای چاره جویی در خصوص نحوه رعایت حقوق شهروندی بهائی ها توصیه کرد "اگر نظام جمهوری اسلامی ایران ... مصمم است حقوق شهروندی همه اتباع ایران اعم از پیروان ادیان رسمی و غیر رسمی را به رسمیت بشناسد و اجرا نماید و حقوقی چون مالکیت و مصونیت اموال و حق تحصیل و اشتغال و امثال آن را جزء حقوق شهروندی می داند که اعمال آنها هیچ ملازمه ای با رسمیت شناختن دینی دون دینی ندارد، لازم است با حل نظری موضوع ... اقدامات زیر که طبعا برای عملی شدن آنها باید برخی قوانین و آئین نامهها و مصوبات اصلاح گردد، صورت گیرد:
1- شرط تدین به یکی از ادیان رسمی برای اشتغال به خصوص در مورد مشاغل آزاد برداشته شود و عنداللزوم برای بعضی از مشاغل مهم و حساس و با وضعیت خاص چنین شرایطی برقرار شود
2- ممنوعیت ادامه تحصیل پیروان عقیده خاص در دانشگاهها لغو شود
3- کسی به لحاظ داشتن عقیده خاص و اینکه صرف داشتن آن عقیده قرینه جاسوس بودن اوست، تحت تعقیب، محاکمه و مصادره اموال واقع نشود
4- در خصوص احکام مصادره اموالی که صرفا به خاطر وابستگی افرادی به عقیده خاص مذهبی صادر شده و قطعیت یافته چاره ای اندیشیده شود و راه تجدیدنظر بازگردد و با لغو احکام صادره، اموال مصادرهشدگان به آنان بازگردانده شود.
1- شرط تدین به یکی از ادیان رسمی برای اشتغال به خصوص در مورد مشاغل آزاد برداشته شود و عنداللزوم برای بعضی از مشاغل مهم و حساس و با وضعیت خاص چنین شرایطی برقرار شود
2- ممنوعیت ادامه تحصیل پیروان عقیده خاص در دانشگاهها لغو شود
3- کسی به لحاظ داشتن عقیده خاص و اینکه صرف داشتن آن عقیده قرینه جاسوس بودن اوست، تحت تعقیب، محاکمه و مصادره اموال واقع نشود
4- در خصوص احکام مصادره اموالی که صرفا به خاطر وابستگی افرادی به عقیده خاص مذهبی صادر شده و قطعیت یافته چاره ای اندیشیده شود و راه تجدیدنظر بازگردد و با لغو احکام صادره، اموال مصادرهشدگان به آنان بازگردانده شود.
مهرپور در حالی در پایان نامه خود مدعی شده بود بدون انجام این امور و صرف استناد به بخشنامه سال 67 و اتکای به آن نمی توان به تامین حقوق شهروندی همه اتباع کشور رسید که در نامه دیگری در تاریخ 14 دی 1383 به رئیس دولت اصلاحات به شماره 4332/83 (عطف به نامه شماره 9171-83/م مورخ 10/10/83) درباره ابراز نگرانی یکی از مراجع عظام از مکاتبات و فعالیت بهائیان به ویژه نامه شخصی به نام روضیا کاتب پورشهیدی به رئیس جمهور از طرف جامعه بهائیان ایران برای گرفتن امتیازات خطرناک در آموزش و پرورش و دانشگاهها می نویسد: "... نگرانی آیتالله مکارم شیرازی در خصوص نفوذ و فعالیت بهائی ها در مجامع خارجی و مورد حمایت بودن آنها از سوی برخی دولتهای غربی بجاست".
وی می افزاید: "اقدام اخیر دسته جمعی آنان برای عدم انتخاب رشته و اعتراض گروهی صرفا بدین جهت که در کارنامه اعلام نتایج کنکور در ستون مشخصات فردی، جلوی دین عنوان اسلام قید شده بود، نشانگر فعالیت هدفدار آنهاست و طبعا باید نسبت به این موضعگیری ها و اهداف سازمان یافته آنان هوشیاری لازم به خرج داد".
مهرپور در بخش دیگری از این نامه، نگرانی آیتالله مکارم شیرازی از گرفتن امتیازات خطرناک در آموزش و پرورش و دانشگاهها توسط بهائی ها را ناشی از شرکت پیروان این فرقه ضاله در کنکور و ورود به مراکز آموزش عالی عنوان کرده و می نویسد: "... علاوه بر روش عملی برای ممنوعیت بهائیان در دانشگاهها و حتی مدارس وجود داشت، شورایعالی انقلاب فرهنگی در سال 69 مصوبه ای را گذراند که در آن تصریح شده بهائیان از تحصیل در دانشگاهها چه عندالورود و چه در ادامه ممنوع هستند".
مهرپور در بخش دیگری از این نامه، نگرانی آیتالله مکارم شیرازی از گرفتن امتیازات خطرناک در آموزش و پرورش و دانشگاهها توسط بهائی ها را ناشی از شرکت پیروان این فرقه ضاله در کنکور و ورود به مراکز آموزش عالی عنوان کرده و می نویسد: "... علاوه بر روش عملی برای ممنوعیت بهائیان در دانشگاهها و حتی مدارس وجود داشت، شورایعالی انقلاب فرهنگی در سال 69 مصوبه ای را گذراند که در آن تصریح شده بهائیان از تحصیل در دانشگاهها چه عندالورود و چه در ادامه ممنوع هستند".
او در ادامه نامه خود با اشاره به تلاش های صورت گرفته جهت رفع محدودیت تحصیل بهائیان در دانشگاهها خاطر نشان کرد: "به دنبال شکایات و پیگیری های زیادی که در این زمینه به عمل آمد، در جلسه 530 مورخ 25/9/82 شورایعالی انقلاب فرهنگی پیشنهاد شد در فرم تقاضانامه ثبتنام آزمون سراسری به جای سؤال مربوط به دین داوطلبان، اینگونه سؤال طرح شود که چنانچه به سؤالات معارف غیر اسلام پاسخ می دهید، آن را مشخص نمائید: کلیمی، مسیحی، زرتشتی و بر این اساس بدون اینکه از داوطلب خواسته شود دین خود را بین کند، با سکوت یا اعلام خود نوع معارف دینی را که مایل است امتحان دهد، از بین چهار دین رسمی اعلام می کند و نتیجتا یک فرد بهایی نیز اگر بهایی بودن خود را اعلام نکند، بدون اینکه ملزم باشد وابستگی خود به یکی از ادیان رسمی را اعلام نماید، می تواند ثبتنام نموده و در کنکور شرکت کند که همین کار در کنکور سال 83 انجام شد و ظاهرا عده ای حدود 700 یا 800 نفر بهایی حسب اطلاع شفاهی داده شده به هیئت در آزمون سراسری شرکت نموده و تعدادی قریب به 400 یا 500 نفر آنان نمره قبولی که مجاز به انتخاب رشته باشند را حائز گردیدند و احتمالا عده ای از آنها نمرات خوبی هم کسب کرده اند".
با وجود گشایش درب چنین باغ سبزی به روی پیروان فرقه ضاله بهائیت، مهرپور کتمان نمی کند که آنها پای زیاده خواهی را از گلیم خود فراتر نهادند و نامه خود را این گونه ادامه می دهد که "در کارنامه اعلام نتایج که از سوی سازمان سنجش برای آنها ارسال شد، در ردیف مشخصات فردی طبق فرم رایج، ستون دین نیز وجود داشت که برای این عده از داوطلبان کلمه اسلام قید شده است و همین امر باعث اعتراض دسته جمعی آنان شده و قبول شدگان آنها نیز عموما حاضر به انتخاب رشته نشدند و حدود 500 نامه تقریبا با یک مضمون برای هیئت ارسال شد که نشانگر اقدم جمعی آنهاست".
"توضیح سازمان سنجش این بود که قید اسلام در کارنامه نه به دلیل مسلمان بودن این افراد و نه محرومیت آنها از انتخاب رشته است ولی به هر حال برخی از کارنامهها را اصلاح نموده و ستون دین را اصولا حذف کردند و گفته شده در آینده اصولا فرم کارنامهها نیز اصلاح خواهد شد... به هر حال با اقدام اصلاحی شورایعالی انقلاب فرهنگی و سازمان سنجش تنها ارفاقی که در مورد ورود به دانشگاه برای بهائیان شده این است که اگر اظهار نکنند بهائی هستند، می توانند در کنکور شرکت نموده و معارف دینی را هم یا معارف اسلامی یا یکی از ادیان اقلیت رسمی امتحان دهند و در صورت کسب نمره قبولی انتخاب رشته نموده و عندالاقتضا وارد دانشگاه شوند ولی ظاهرا مصوبه سال 69 شورایعالی انقلاب فرهنگی هنوز به قوت خود باقیست و از این جهت بهائیان که ظاهرا تجری بیشتری پیدا کرده و به دنبال مطرح کردن خود هستند، به این مقدار راضی نیستند و به بهانه مذکور از انتخاب رشته نیز در موعد مقرر خودداری کردند".
اگر چه مشاور رئیس دولت اصلاحات در بخش دیگری از نامه خود به خاتمی به فعالیتهای سوء بهائیان علیه نظام اشاره می کند و می نویسد: "متن مصوبه شورایعالی انقلاب فرهنگی با این که جزء مصوبات علنی و اعلام شده شورا نبود اما به زودی به دست بهائیان رسید که در محافل بین المللی از جمله کمیته حقوق بشر ارائه دادند و دولت جمهوری اسلامی ایران را از این جهت متهم به نقض موازین حقوق بشر نمودند... همین گروهها در همین محافل از لحاظ تبلیغاتی به گونه ای با تشریح نقض حقوق شهروندی خود همدردی دیگران را با خود و علیه ایران جلب می کنند..." اما در عین حال بحث حقوق شهروندی بهائیان را از منظر حکومت اسلامی مطرح می کند و می نویسد: "آیا افراد بهائی و اصولا گروههایی که متدین به یکی از ادیان شناخته شده در قانون اساسی نیستند، حق حیات و حقوق اولیه که لازمه ادامه حیات در جامعه امروزی است، دارند یا خیر؟ آیا می توان همه افراد یک فرقه و گروهی که اعتقادی خاص هر چند باطل دارند و تبعه جمهوری اسلامی ایران هستند، به اعتبار اینکه مورد حمایت دولتهای معاند می باشند و برخی از آنها هم جاسوسی می کنند، از حقوق شهروندی از جمله رفتن به مدرسه و ورود به دانشگاهها و مراکز آموزش عالی محروم کرد؟".
مهرپور می افزاید: "بدیهی است جاسوسی برای بیگانگان جرم و جرم بزرگی است؛ چه مسلمان مرتکب این جرم شود و چه غیر مسلمان ولی جرم و مجازات جنبه شخصی دارد و هر کس ثابت شد مرتکب چنین جرمی شد، باید مجازات قانونی آن را نی متحمل شود ولی آیا واقعا می شود حکم کلی صادر کرد که اعضای یک گروه جاسوس اند و به همین جهت از بسیاری از حقوق اولیه اجتماعی موسوم به حقوق شهروندی محروم اند؟".
رئیس هیئت پیگیری و نظارت بر اجرای قانون اساسی در دولت خاتمی در فرازهای پایانی نامه خود با اشاره به عضویت ایران در برخی معاهدات بین المللی و حضور نماینده کشورمان در کمیتههای ناظر بر اجرای آن معاهدات، بحث حقوق بهائیان را از منظر کنوانسیون مبارزه با تبعیض در آموزش مورد بررسی قرار داده و در قالب درخواست از علمای اعلام برای روشن کردن تکلیف دولت برای رعایت حقوق شهروندی پیروان برخی فرق از منظر شرع و فقه حکومتی نوشت: "از لحاظ ماهوی باید موضع جمهوری اسلامی ایران درباره معاهدات بین المللی مشخص شود؛ مثلا دولت ایران کنوانسیون مبارزه با تبعیض در آموزش مصوب کنفرانس عمومی یونسکو را تصویب کرده و عضو آن معاهده است که طبق ماده 4 کنوانسیون مزبور دولتهای عضو متعهدند آموزش عالی را به طور مساوی قابل دستیابی برای همه بر مبنای صلاحیت و توانایی شخصی و بدون تبعیض از هر حیث از جمله مذهب و عقیده سیاسی قرار دهند و دولت در برابر این تعهد بین المللی و پاسخگویی به آن در محافل مربوطه بین المللی چه باید بکند؟ آیا می تواند بگوید چون جمعی از اتباعش عقیده باطلی دارند و جاسوسی بیگانه می کنند، خود را ملزم به اجرای این معاهده در مورد آنها و فرزندانشان نمی داند؟".
این استناد ناشیانه یک حقوقدان به معاهدات بین المللی برای حمایت از پیروان یک فرقه ضاله و معاند با نظام اسلامی در حالی صورت می گیرد که در فرانسه که اصلاحطلبان از آن به عنوان مهد دموکراسی یاد می کنند و اتفاقا مقر یونسکو نیز در آن کشور قرار دارد و برخی کشورهای اروپایی دیگر، بسیاری از بانوان مسلمان تنها به دلیل برخورداری از حجاب از تحصیل در مدارس و دانشگاهها منع می شوند و آنها را با عناوین توهین آمیزی چون عنصر نامطلوب و مخرب و تروریست معرفی می کنند و کسی هم مدعی حقوق شهروندی نیست و ظاهرا دولتهای غربی عضو سازمان ملل و مدعی حقوق بشر، تعهدی در برابر اجرای ماده 4 کنوانسیون مبارزه با تبعیض در آموزش ندارند!
این استناد ناشیانه یک حقوقدان به معاهدات بین المللی برای حمایت از پیروان یک فرقه ضاله و معاند با نظام اسلامی در حالی صورت می گیرد که در فرانسه که اصلاحطلبان از آن به عنوان مهد دموکراسی یاد می کنند و اتفاقا مقر یونسکو نیز در آن کشور قرار دارد و برخی کشورهای اروپایی دیگر، بسیاری از بانوان مسلمان تنها به دلیل برخورداری از حجاب از تحصیل در مدارس و دانشگاهها منع می شوند و آنها را با عناوین توهین آمیزی چون عنصر نامطلوب و مخرب و تروریست معرفی می کنند و کسی هم مدعی حقوق شهروندی نیست و ظاهرا دولتهای غربی عضو سازمان ملل و مدعی حقوق بشر، تعهدی در برابر اجرای ماده 4 کنوانسیون مبارزه با تبعیض در آموزش ندارند!
گزارشی درباره وضعیت اقلیت بهایی در پاکستان
گزارشی درباره وضعیت اقلیت بهایی در پاکستان
مدیا پلیر
پاکستان که شاهد درگيريهای فرقه ای و مذهبی زیادی بوده، دست کم يک اقليت مذهبی وجود دارد که پيروانش از زندگی در اين کشور راضی هستند. این گروه بهاییانی هستند که از ايران و افغانستان به پاکستان آمدهاند و در شهرهای مختلف خصوصا در شمال شرق این کشور ساکن هستند.
شعر و فايل صوتی اجرای زيبای شعر تبريز بلاانگيز – اشعارى از جناب هوشنگ محمودى
Listen:
Download MP3 File: شعر تبريز بلاانگيز
http://www.bahaiglory.com/audio/Tabriz_Bala_Angiz_(www.BahaiGlory.com).mp3or:
http://www.bahaiglory.info/audio/Tabriz_Bala_Angiz_(www.BahaiGlory.com).mp3
or:
http://www.4shared.com/audio/ByzOfey8/Tabriz_Bala_Angiz__wwwBahaiGlo.html
تبريز بلاانگيز
کوچه ها باریک،
قلب ها تاریک،
سایه شوم ستم پاشیده رنگ خون به روی مشهد اعلی،
تبریز بلا انگیز.
چشم و دل های خداوندان ظلم چون همیشه باز خوابیده.
در میان مردم عادی شهر،
این سخن گه گاه می آید به گوش،
ظهر فردا می کُشندش باب را،
حکم شرع اینست.
شاد می خندند بر خیز این خبر،
لیک ناله غم از دل یاران به اوج آسمان ها می رود چون دود،
ناله شان خاموش،
دستشان کوته ز هر کاری،
چشمشان گریان،
گریه شان بی اشک،
قلبشان دریایی از طوفان خون،
موج ها آرام.
در میان کوچه های تنگ تبریز بلا انگیز،
در میان چند داروغه نقطه اولی است می آید به چشم،
طلعت اعلی است می آید ز دور،
رأس بی سرپوش،
پای بی کف پوش،
چهره چون صبح بهار،
شاد شاد،
چشم ها دریای نور،
می درخشد پر سرور،
می درخشد پر غرور،
زیر لب گویان فدیت فی سبیلک یا بهاء،
روز روشن مهدی موعود را،
قائم آل محمد را به خواری می برند تا بگیرند حکم قتل از حجّت الاسلام ها،
آن یکی نادیده گفت،
حکم قتلش را نوشتم من ز پیش،
آن یکی تکرار کرد این جمله را،
سومین فتوا دهنده نیز گفت احتیاجی نیست دیداری دگر،
من نوشته ام حکم قتل باب را.
زان سپس سوی دگر حکم آمد،
حمزه می باید بگیرد جان باب،
چون که بشنید این سخن شد در غضب آن رادمرد،
گفت:
کار من جنگ است در میدان رزم،
من امیرم نیستم میر غضب تا بگیرم جان باب،
یک جوان بی گناه،
یک جوان بی پناه.
چون که بنشید این سخن میرنظام پس حسن را حکم قتل باب داد،
یک برادر حکم کرد یک برادر حکم راند،
پس حسن خان گفت:
سام خان ارمنی باید بگیرد جان باب،
چون که بشنید این سخن را سامخان،
همچو حشمت الدوله گفت: کار من جنگ است با روس و پروس،
من امیرم نیستم میر غضب تا بگیرم جان باب یک جوان بی گناه،
یک جوان بی دفاع،
گفت والی: حکم شرع این است و تو مجبوری از اجرای دستورات او.
سامخان در فکر رفت،
پس به سوی حضرت اعلی شتافت،
معروض داشت: ای که گویی مظهر حقّی،
من امیرم نیستم میر غضب،
من نمی خواهم که نام خویش را ننگین کنم،
دست خود با خون تو رنگین کنم.
لیک این چنین است حکم سلطان قجر،
امر شرع این است،
گر تو هستی مظهر ربّ جلیل،
کاری بکن،
نام من با این عمل ننگین مکن،
دستم من با خون خود رنگین مکن.
حضرت اعلی تبّسم کرد و گفت:
گر که در دل راست می گویی به من،
مطمئن بر فضل حق باش و برو آن چه می گوید آن کن،
من نجاتت می دهم.
سامخان ارمنی آرام شد.
سر فرو آورد و رفت.
شام آخر در رسید.
در فضای حبس اعلی بوی غم پیچیده بود.
در حضور حضرت نقطه دو کاتب با انیس بی قرار غرق در دریای احزان،
قلبشان نالان به زیر پتک غم،
چشمشان گریان ز ظلم ظالمان،
حضرت اعلی به ایشان گفت:
ای یاران من،
نیک می دانم که فردا وقت ظهر من به دست دشمنان امر حق می شوم کشته.
لیک مایلم جام فدا نوشم ز دست دوست
آیا کدامین از شما بر طبق میل من می کند اقدام؟
می دهد جام فدا در دست من؟
آن دو کاتب مات و مبهوت از بیان حضرت اعلی،
اشک ریزان سر بپیچیدند از فرمان دوست.
زان میان آن انیس بی قرار،
عاشق بی قید و شرط،
راست برپا خواست و گفت:
جان فدای حضرت محبوب اعلی،
انت مولائی و من بنده فرمان گذار،
هر چه گویی، هر چه خواهی آن کنم،
گر که خواهی جان دهی با دست من در راه حق من غلامم،
بنده ام، فرمان برم،
من که باشم که میل خود بر میل تو رجحان دهم؟
آن کنم چون امر توست.
حضرت اعلی تبسّم کرد و گفت:
حد همین باشد وفا و عشق را.
مژده بادت ای انیس،
ظهر فردا در کنار من چو من جان می دهی در راه دوست،
آن که این آوازه ها از حضرت والای اوست.
مژده بادت تا ابد باقی بماند جسم تو با جسم من روح تو با روح من.
صبح فردا دور میدان فدا از مردمی غافل ز حق،
بر بام ها بر کوی و برزن موج می زد.
مردمی بینا و نابینا به دل،
مردمی با گوش سر بی گوش جان.
زان سپس میر غضب آمد و گفت:
وقت نجوا نیست کوته کن سخن، خیز و با من آی وقت مردن است.
حضرت اعلی به او فرمود:
ای میر غضب!
گر تمام قدرت دنیا مرا منع سخن گفتن کنند،
باز می گویم سخن،
تا به پایان آورم بر حسب امر حق کلام.
چون که بشنید این سخن میر غضب با تشدّد گفت یک بار دگر:
وقت نجوی نیست کوته کن سخن،
خیز و با من آی وقت مردن است.
دور میدان فدا از مردمی غافل زحق بر بام ها،
بر کوی و برزن موج می زد،
مردمی بینا و نابینا به دل،
با گوش سر بی گوش جان.
ربّ اعلی در کنار عاشق صادق انیس بی قرار بسته گردیدند با هم،
سوی دیگر سامخان ارمنی با هفتصد و پنجاه سرباز مسلح در سه صف،
مطمئن بر فضل حق فرمان آتش داد،
آتش!
چونکه دود حاصله از بین رفت،
غرق دریای شگفتی گشت خلق لا شعور،
چون که باب آنجا نبود و انیس در جای خود راحت و سالم به پا ایستاده بود.
عده ای فریاد بر آوردند این سحر است،
این جادوست.
عده ای گفتند: نه این معجزه است،
او مظهر حق است،
او به سوی آسمان ها پرکشید همچون مسیح.
عده ای گفتند: نه او در میان دود ها جان خود از معرکه بیرون بِبُرد،
یار خود تنها گذاشت،
او گریخت.
عاقبت آن مظهر امر خدا را در همان حجره کنار دوستانش یافتند،
حضرت اعلی سخن می گفت باز،
با دو کاتب حرف می زد.
چون که فراش حسن خان وضع را این سان بدید،
سجده کرد طالب عفو خدا گردید و گفت:
توبه کردم،
عذر می خواهم،
گناه من ببخش.
رب اعلی مظهر لطف خدا فرمود:
بخشیدم تو را.
باز سجده کرد.
زان سپس او اشک ریزان رفت و دست از ظلم خود کوتاه کرد،
شغل خود را ترک گفت.
آن دگر میر غضب آمد.
حضرت اعلی به او فرمود:
حاضرم تا که جان در راه محبوب بها قربان کنم.
هر چه می خواهی بکن بی گمان دست خواهی یافت بر آمال خویش.
باز بستند عاشق و معشوق را.
لیک جای سامخان ارمنی،
مردی دگر با نام آقا جان خمسه،
با فوجی همه از شیعیان با هفتصد و پنجاه سرباز مسلح،
در سه صف آتش گشودند.
عاقبت بر حسب گفتار رسول و آله،
قائم آل محمد شد شهید.
رمس اعلی،
جسم عاشق شد مشبک گوشت با گوشت،
استخوان با استخوان مخلوط گشت،
ناله غم از دل یاران به سوی آسمان ها شد چو دود،
ناله چون خاموش،
چشمشان گریان،
قلبشان دریایی از طوفان خون،
روز روشن چو شب تاریک گشت زان که طوفان بلا برخاست.
سایه شوم ستم پاشید رنگ خون بر روی مشهد اعلی،
تبریز بلاانگیز.
و اینک در سراسر پهنه گیتی،
هزاران مرد و زن،
از هزاران مرز و بوم،
از هر نژاد و رنگ و خون،
با دلی روشن زمهر نور دوست،
در ره اعلای امرش جان به کف آماده اند.
با سری گرم از می عشق خداوند فدا،
ربّ اعلی،
نقطه اولی،
مژده گویان این ندا در می دهند:
از پس صبح هدایت آفتاب حضرت ابهی عیان گردیده است. گر سعادت در جهان خواهی هیچ راهی نیست جز راه بهاء.
۱۳۸۹ بهمن ۱۴, پنجشنبه
۱۳۸۹ بهمن ۱۳, چهارشنبه
تجمع جهت اعتراض به ۱۲ سال حبس نوید خانجانی
در پی حکم سنگین ۱۲ سال حبس تعزیری برای نوید خانجانی فعال حقوق بشر و دانشجوی محروم از تحصیل بهایی و عضو جمعیت مبارزه با تبعیض تحصیلی ،عده ای از هم وطنان در منطقه واشنگتن بزرگ قصد دارند در روز یکشنبه ۶ فوریه ساعت ۲ بعد از ظهر مقابل دفتر حفاظت از منافع ایران گرد هم آمده و اعتراض خود را به این حکم و احکام مشابه صادر شده برای فعالین حقوق بشر اعلام دارند.
اینک زمان آن است که در مقابل چنین احکام ناروا و ظالمانه ای و در حمایت از هم وطنان مظلوم و بی گناه خود تنها ساعتی از وقت خود را صرف کرده به ما بپیوندید
نیما حقار، شهروند بهایی به پنج سال حبس تعزیری محکوم شد
جمعیت مبارزه با تبعیض تحصیلی – نیما حقار، شهروند بهایی ساکن تهران، در ۱۲ بهمن ماه ۱۳۸۹ توسط شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب اسلامی به ریاست قاضی مقیسه به ۵ سال حبس تعزیری محکوم شد.
نیما حقار در تاریخ ۱۳ اسفند ۱۳۸۷ پس از گذراندن ۳۷ روز از زندان اوین با قید وثیقه آزاد شده بود.
لازم به ذکر است، وی در تاریخ ۱۳ بهمن ماه ۱۳۸۷ بر اساس تماس تلفنی و بدون احضاریه کتبی به وزارت اطلاعات فراخوانده و در همان روز بازداشت گردیده بود.